زندگی یعنی خنده
دوستان به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟ ؟؟؟ !!!
چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, :: 17:6 :: نويسنده : احسان حعفرپور
اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی اگه درس بخونن میگن خرخونی. اگه نخونن میگن چقدر خنگی. چه جوری دانشگاه قبول شدی؟ اگه خودکار استادو که افتاده زمین بدن دستش میگن چاپلوسی. اگه ندن میگن بی ادبی. اگه سر کلاس به دخترا سلام کنن میگن عاشق شده. اگه نکنن میگن اینو ببین چه غربتیه. انگار از پشت کوه اومده! یا میگن انگار آسمون سوراخ شده و این افتاده پایین! خلاصه از اول تاریخ بشر پسرا بدبخت بودن
چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : احسان حعفرپور
پسری با پدرش در رختخواب درد ودل می کرد با چشمی پر آب گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم توی سر روی دستت باد کردم ای پدر سن من از 26 افزون شده دل میان سینه غرق خون شده هیچکس لیلای این مجنون نشد همسری از بهر من مفتون نشد غم میان سینه شد انباشته بوی ترشی خانه را برداشته پدرش چون حرف هایش را شنفت خنده بر لب آمدش آهسته گفت پسرم بخت تو هم وا می شود غنچه ی عشقت شکوفا می شود غصه ها را از وجودت دور کن این همه دختر یکی را تور کن دیگه گفت آن دم :پدر محبوب من ای رفیق مهربان گفته ام با دوستانم بارها من بدم می آید از این کارها در خیابان یا میان کوچه ها سر به زیر و چشم پاکم هر کجا کی نگاهی می کنم بر دختران مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟ غیر از آن روزی که گشتم همسفر با شهین و مهرخ و ایضاً سحر با سه تا شان رفته بودیم سینما بگذریم از ما بقیه ماجرا یک سری ، بر گل پری عاشق شدم او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم یک دو ماهی یار من بود و پرید قلب من از عشق او خیری ندید آزیتای حاج قلی اصغر شله یک زمانی عاشقش گشتم ای بله بعد اوهم یار من آن یاس بود دختری زیبا و پر احساس بود بعد از این احساسی پر ادعا شد رفیق من کمی هم المیرا بعد او هم عاشق مینا شدم بعد مینا عاشق تینا شدم بعد تینا عاشق سارا شدم بعد سارا عاشق لعیا شدم بعد از آن پدرش آمد میان حرف او گفت ساکت شو دیگر فتنه جو گرچه من هم در زمان بی زنی روز و شب بودم به فکر یک زنی لیک جز آنکه بداری مادری دل نمی دادم به هر جور دختری ای خدا خاک عالم بر سرت، خیلی بدی واقعا ً که پوز بابا را زدی
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
  • eshgh
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی یعنی خنده و آدرس funtime.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 48
بازدید کل : 23600
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content